يكي از عقاقير ارباب صنعت كيميا است و آن بر دو نوع است: معدني و مصنوعي.
يكي از معاني بسياري كه در زبان فارسي ميتوان براي جوش يافت، اتصال و پيوند ميباشد.
«جوش خوردن: لحيم شدن. ملتهم شدن دو چيز .
پيوسته شدن استخوان پس از شكستگي (يادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لحيم كردن : وصل كردن اجزاءفلزي يا فلزي به فلز ديگر»
لحيم كاري : عمل پيوند ظروف مسي و برنجي و....
لحیم کردن :پیوند کردن ظرف مسی وبرنجی وظروف فلزين شكسته را گويند.
"لحام Liham: جوش، لحيم، لحيم كاري، درز، نقطة لحيم، محل جوش خورده
لحام: Lahham: جوشكار، لحيمكار."
بررسي آثارفلزی بدست آمده از حفاريهای:
برچسب : نویسنده : afsoonhonar بازدید : 108