مجدالدین میرفخرایی مشهور به «گلچین گیلانی» از شـاعران بـرجسته و صمیمی معاصر ایران 11 دی ماه 1288 در محله سبز میدان شهر رشت متولد شد. مادرش اهل اصفهان و پدرش، سیدمهدی میرفخرایی، زاده تفرش بود که از جوانی درگیلان زندگی کرد و مدتی فرماندار قم و سبزوار بودوهربار به گیلان بازگشت. زادگاه گلچین گیلانی در تمام ادوار شاعری این شاعر، نفوذ و تأثیر مهمی در اشعار ونوشته هایش داشته است. عاطفه از بخشهای مهم شعر به شمار میرود و اغلب اصلیترین هدف شاعر از سرودن شعر انتقال عواطف و احساسات است. هر شاعری از عاطفه خاص خود برخوردار و بیان این تاثیرها که نشأت گرفته از محیط پیرامون شاعر همراه با تجربیات شخصی اوست، درون مایه های متفاوتی را به خواننده نشان می دهد. در این میان میرفخرایی ازجمله شاعران معاصر است که عاطفه در اشعارش به وفور دیده می شود. مجدالدین میرفخرایی یکی از شاعران تأثیرگذار در گسترش شعر معاصر فارسی محسوب می شود. او جزو نخستین موج شاعران متغزل و رمانتیک پیرو نیما در دهه های ۲۰ و ۳۰ به حساب می آید. تجربه شعری گلچین تا قبل از سرودن شعر معروف باران هنوز به پختگی نرسیده بود اما بعد از سرودن باران در زمره رمانتیک ها شناخته شد و به تعبیر شفیعی کدکنی صدای دلپذیر رمانتیسم از اشعار گلچین شنیده می شد. مخاطب با خواندن اشعار گلچین به راحتی با مفاهیم و مضامین شعری او ارتباط برقرار می کند. وی نخستین اشعار خود را هنگامی سرود که دانشآموز دوره ابتدایی در رشت بود و دو شعر از وی در مجله «فروغ» منتشر شد. میرفخرایی برای تحصیلات متوسطه به تهران رفت .در دارالفنون شاگرد اساتیدی چون وحید دستگردی و عباس اقبال آشتیانی بود. در دوران متوسطه استعداد و ذوق طبیعی این نوجوان آشکار شد. گلچین در جلسات «انجمن ادبی ایران» به سرپرستی شیخ الرئیس افسر شرکت میکرد. از سال 1307 اشعارش در مجله «ارمغان» به سردبیری وحید دستگردی منتشر شدند. شعر «باران» که در سال 1940 میلادی در لندن سرود ه شد و در مجله «سخن» چاپ گردید وگلچین را به شهرت رساند. بعدها این شعر به کتابهای درسی راه پیدا کرد و به طبع کودکان و نوجوانان سخت زیبا و خیالانگیز جلوه نمود. اشعارش در مجلات ادبی «روزگار نو»، «جهان نو» و «سخن» منتشر میشدند. در سالهای 1325-1320 اشعار ضد جنگ میسرود ، اما در مجموع آثارش کمتر سیاسی بوده و بسیاری از آنها متاثر از طبیعت زیبا و لطیف گیلان سروده شدند و به قول بعضی «شاعر باران» ماند.
او همچون شعرهایش ساده، سبک و بیادعا بود. اشعارش نشأت گرفته از محیط سرسبز و زیبایی های طبیعی زادگاهش است. بسامد کلماتی نظیر، جنگل، آبشار، شکوفه، ابر، باران، درخت در اشعار او بسیار بالاست. گرچه واژه های بومی و محلی در اشعار گلچین چندان دیده نمی شود اما طراوت و شادابی، روحی غالبا لطیف و سرشار از زندگی و امید و نیز فراوانی تصاویر برگرفته از زادگاهش، گیلان خود می تواند نشانی از اقلیم گرایی وی باشد. وصف طبیعت در شعر گلچین رنگی محلی و اصیل پیدا کرده است. شعر باران یکی از معروف ترین آثار وی، نمونه ای خوب از این رنگ محلی و اصیل است که در آن به خلق تصاویر برگرفته از محیط خود می پردازد.
وی به یاد زادگاهش چنین می سراید:
باز باران
با ترانه
با گهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
بوی جنگل تازه و تر
همچو می مستی دهنده
بر درختان می زدی پر
هرکجا زیبا پرنده
او برای بیان عواطف و مضامینی نظیر مرگ و زندگی به طبیعت پناه برده است، آنجا که می گوید:
روی چین های نازک
هر برگ کشمکش های زندگانی و مرگ
سرگذشت خوش آمد و بدرود
میرفخرایی پس ازورود به دارالمعلمین عالی دررشته ادبیات، فلسفه و علوم تربیتی لیـسانس گـرفت. و پس از فارغ التحصیلی، بلافاصله به همراه دوستانش در آزمون انـتخاب آخـرین گـروهی اعزام دانشجو به اروپا پذیرفته شد. بدین ترتیب، او و دوستانش به انگلیس رهسپار شـدند. پس از پایان این دوره، گلچین به دانشگاه لنـدن رفـت، او ابتدا به تـحصیل در رشـته ادبیات انگلیسی پرداخت اما مدتی نگذشت که از تحصیل در این رشته دست کشید و برخلاف قوانین و مـقررات اعـزام دانـشجو که او را از تغییر رشته بازداشته بود به رشته پزشکی پرداخت. تحصیلات او و دوستانش ادامه یافت تا این که جنگ دوم جـهانی درگـرفت و دولت ایران، همه دانشجویان اعزامی را به ایران فراخواند، اما گلچین به این فراخوان گردن ننهاد و همچنان در لندن ماند و در هنگامه جنگ به سبب بسته شدن دانشگاهها و دشواریهای مالی، گلچین در زیر بمباران لندن، به گویندگی فیلمها و رادیو، ترجمه خبر و مقاله و رانندگی آمبولانس پرداخت. پس از پایان جنگ، آموختن پزشکی را ادامه داد و در سال 1947 م در رشته بیماریهای عفونی و بیماریهای سزمینهای گرمسیری، دکترای تخصصی گرفت و کار پزشکی را آغاز کرد. او در این دوره در نامههایش به دوستان و نزدیکان، چندین بار از آمدن به ایران سخن گفته بود، اما دیگر به ایران بازنگشت. با اینهمه، پیوند خود را با دوستان ایرانیاش از جمله محمد علی اسلامی ندوشن، صادق چوبک، هوشنگ ابتهاج، محمد زهری، مسعود فرزاد، محمد مسعود و پرویز ناتل خانلری، همچنان حفظ کرد.
نخستین کتاب گلچین «نهفته»نام دارد که در ۱۹۴۸ مـیلادی در انـگلیس به چاپ رسید و اکنون نسخههای بـسیار معدودی از آن در دست است. ایـن کـتاب به اشتباه در الذریعه الی تصانیف الشـیعه و مـؤلفین کتاب های چاپی فارسی و عربی و بالطبع در فهرست کتابهای فارسی با نام نهضت معرفی شـده اسـت. دومین کتاب او «مهر و کین» اسـت کـه تـاریخ چاپ ندارد اما در تـهران چـاپ شده و همچنین در ۲ شماره مـجله پیـام نوین نقل شده است. سومین کتاب گلچین «گلی بـرای تـو» نام دارد و مجموعهای از مهمترین اشعار او را در۱۵ سال آخر عمرش را دربر می گیرد. نوجویی و نوگرایی در اشعار گلچین به وفور دیده می شود. شعر «بـازگشت» که در ۱۳۴۵ خورشیدی سروده شده است از این نوع اشعار به شمار می رود. در این شعر، او ناخشنودی خود را از نویابی و نوگرایی که خود در راه آن گام میزند و در این شعر نیز بدان وفادار است، نشان میدهد.
من نمیدانم
چرا دوست دارم
جامه پشمینه رندان بپوشم
جامهایی از می مردافکن دیرین بنوشم
هیچ و هرگز همره آن گمرهان بیهنر در راه نوپابی نکوشم
به قول استاد زرینکوب «آنچه امروز به نام شعر نـو خـوانده مـیشود، محدود به این اوزان نیمایی نـیست. تـفننها در آن راه یافته است و تجددها. چنانکه یک مجاهده کامیاب در این قالبشکنی عبارت بوده است از تجربه مجدالدین میرفخرایی قطعه بـاران او یـک نـمونه مشهور در این باب توفیقی است و در تلفیق بین آهـنگ و مـعنی در شعر بدون پایبندی به سنت.»
زبـان رمانتیک و در عین حال ساده و صـمیمی او برای شاعران نوگرای جوان زمان او، بسیار جذاب بوده است. از جمله این شاعران میتوان از «محمد زهـری و هـوشنگ ابتهاج» نام برد. البته هردو این شاعران در دوره های بـعدی و مـیانی شـعر خـویش به شاعرانی صـاحب سـبک و برجسته مبدل شدند. محمد زهری در گفت و گوی گفته بود که ابتدا بیشتر به واسطه اشعار گـلچین گـیلانی بـه شعر نو و نیما رسیده است.
فروغ فرخزاد هم از تأثیر ویژه شعر گلچین بر اشعار خویش در آغاز شـاعری یاد کرده است. هنوز هم برخی منتقدان از اثرگذاری شعر گلچین بر شاعران جوان یاد میکنند. یکی از شاعران معاصر افغانستان نیز در مصاحبهای، از تأثیر چند شاعر معاصر از جمله گلچین بر شعر آن دیار یاد کرده و به خصوص از شعر «باران» گلچین نام برده است.
گلچین، پس از ۶۳ سال بـهار، در ۲۹ آذر ۱۳۵۱ خورشیدی به علت بیماری سرطان خون در شهر لندن چشم از جهان فروبست. او را در گورستان پانلی همان شهر به خاک سپردند.
خود در آخرین شعرش به واسطه تنگنای شعری یا ضرورتی دیگر، عمر خود را شصت سال آورده است:
سرزنش کم کن اگر نیست مرا بار و بری
شـصت سـال است که چون شـاخه تکانم دادند.
منابع: ۱- آربری، آ. ج، شعر جدید فارسی، ترجمه فتح الله مجتبایی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۳۴. ۲- بی¬نام مؤلف، تذکره الشعرای گیلان، رشت: حقیقت، ۱۳۳۵. ۳- پور نامداریان، تقی، سفر در مه (تأملی در شعر احمد شاملو)، تهران: نگاه، ۱۳۸۱. ۴- خسروی شکیب، محمد، راز توفیق شعر باران، مطالعات ادبیات کودک، ش ۴، صص ۷۶ - ۶۱، ۱۳۹۰. ۵- روزبه، محمدرضا، شرح و تحلیل شعر نو فارسی، چاپ اوّل، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۳. ۶- زرقانی، سید مهدی، چشم انداز شعر معاصر ایران، تهران: ثالث، ۱۳۸۴.
شعار روز جهانی موزه در سال ۲۰۱۸...برچسب : نویسنده : afsoonhonar بازدید : 67